✅توجه ✅
سلام دوستان لطفا برای پست های +۱۸ رمز بگزارید
و لطفا روی پست خود کاور بگزارید 🙏
سلام دوستان لطفا برای پست های +۱۸ رمز بگزارید
و لطفا روی پست خود کاور بگزارید 🙏
اگر از فیلم های دیگه هم خواستید، در خدمتم.
های من نویسنده جدیدم
اسمم مارل هست براتون رمان میزارم. امیدوارم بترکونیم
راستی تولد سه سالگی بلاگیکس مبارک
سلام رفقا من با یک رمان جدید برگشتم امید وارم خوشتون بیاد
پارت ۱
مرینت : با صدا زنگ گوشی بیدار شدم دست و صورتم را شستم و لباسم هایم را عوض کردم رفتم و یک صبحانه کوتاه خوردم و راه افتادم (دوستان مری تنها زندگی میکنه )
رو به رو ساختمان وایسادم بعد یک نفر از پشت به من حمله منم با دست هام به دیوار چسبوندمش دیدم مامور سایمن
مری :ببخشید مامور سایمن
سایمن در حالی که کت رو مرتب میکرد گفت :
سایمون :خواهش میکنم مامور سوفیا ™(اسم مخفی مری )
سایمن : توی این ساختمان خانواده زندگی میکنه باید حواسمون باشه به اونا اسیبی نرسه
مری :من از پشت میرم و شما از جلو
سایمن :موفق باشی
مری:همچنین
بعد از حدود یک ساعت دستگیرشون کریدم درواقع ما بستیمشون پلیسا بردنشون
به سمت سازمان رفتیم وقتی رسیدم اما گفت :
اما:مامور سوفیا رئیس کارتون داره
مری :ممنون الان میرم پیش شون
رفتم کنار در اتاق و در زدم که رئیس گفتم بیام تو
ادرین : مامورا کارشون رو انجام دادن و من بع مامور سوفیا گفتم تا بیاد بع اتاقم وارد شد و گفت :
مری: کاری با من داشتین رئیس ؟
ادرین: بله همین طور که توجه کرده باشید جاسوسای دشمن به کشور نفوذ کردن
مری:بله 😔
ادرین : یکی از اون جاسوسا داخل مواد غذایی مواد منفجره جا ساز کرده شما باید اون فرد رو پیدا کنید
مری :بله ولی سر نخی ندارین ؟
چندتا عکس گذاشتم جلوش و گفتم :
ادرین: داخل اینا جا ساز شده شما باید تنهایی به این موضوع رسیدگی کنید می تونم روی شما حساب کنم ؟
مری:بله قربان می تونید روی من حساب کنید
ادرین: پس برای ماموریت اماده بیشین
امید وارم از این پارت خوشتون بیاد
مرسی که میخونین 💜💛