تصویر هدر بخش پست‌ها

لیدی نوار

این وبلاگ برای دوستی و رفاقت ساخته شده ♥️

رمان عشق هیجان انگیز

رمان عشق هیجان انگیز

| السانا عطاپور

سلام عزیز های دل 

مرینتـ♥️

~~~~~~~~~~

شب بود فردا روز ازدواج من با ادرینه، من و آدرین عاشق هم هستیمـ 

صبح 🌅

من از خواب بیدار شدم و رفتم پایین نشت سرمیز صبحانه با مادر و پدرم رفتم دوش گرفتمـ و لباس هام رو پوشیدم این مدل دون سفید و صورتی موهام رو مدل گوجه ای بستمو طور ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنلم رو پوشیدم و   سوار ماشین شدم و رفتم پیش آدرین 

آدرین 💜

********************

از خواب بیدار شدم  رفتم صبحانه رو خوردم و بعد به حموم رفتم و لباسام رو پوشیدم یه پیراهن سفید کت و شلوار جین سیاه پوشیدم منتظر مرینت بود که زنگ در خورد کرسنت و آدرین سوار ماشین شدم و به سمت کلیسا رفتند 

بعد از ازدواج من و مرینت خسته بودیم رفتیم سمت خونه 

مرینت ♥️

~~~~~~~~~~~~~~

رسیدیم خونه از خستگی هلاک شده بود با ادرین شب بخیر کردم و رفتم اتاق لباس خوابم رو پوشیدم و خدم پرت کردم رو تخت و خوابیدم 

آدرین 💜

********************

رفتم دیدم خوابه لباسم رو عوض کردم پریدم کنارش تا صبح 

صبح که بیدار شدیم . تعجب کرد!

 

بای برا پارت بعد چالش نمی زارم