رمان عشق هیجان انگیز p2
سلام بریم پارت دو
مرینت♥️
--------------------------
صبح بیدار شدم دیدم آدرین کنارم خوابیده بی سر و صدا لباس عوض کردم و رفتم پایین
شروع کردم میز صبحانه رو چیدم و منتظر آدرین بودم
آدرین 💜
_________________________
از خواب بیدار شدم دیدم مرینت نیست
زود لباس هام رو عوض کردم رفتم پایین دیدم مرینت میز صبحانه رو چیده و نشسته وقتی منو دید مری : سلام آدرین جون بیا صبحونه بخوریم
من : سلام باشه عشقم تو این فکر بود که با مرینت بریم بیرون که بهش گفتم بره آماده بشه
مرینت ♥️
٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫
داشتیم صبحانه می خوردم که آدرین گفت برو آماده شو منم گفتم باشه رفتم اتاق و یه تیشرت سفید با یه دامن صورتی ی کمرنگ و اسپرت سفید و صورتی پوشیدم موهام رو باز گذاشتم آدرین آمد بالا ،فقط داشتم نگاه می کردم
بیا ادامه رو پایین تر بخون....
چرا اومدید ؟
این پارت هم تموم شد و برای پارت بعد لایک باید به ۲ تا برسه .